این موضوع وقتی حائز اهمیت میشود که توجه کنیم تنها در آمریکا قریب به نیمی از مردم زندگی خود را از طریق بورس و مراودات مالی آن میگذرانند و تمامی صندوقهای بیمه و بازنشستگی از این راه به اعضای تحت پوشش خود خدمات ارائه میکنند. چنین وصفی بیشک سبد خرید خانوادهها را تغییر میدهد و همین تغییر، حکایت از آن دارد که با اولویتبندی جدید متاثر از شوک وارده، «گردشگری» از اولویتهای سبد خرید مردم جابهجا یا خارج شده و درجه اهمیت خود را برای مدتی از دست بدهد.
«هوشنگ غفارپور»، مدیر مؤسسه مطالعات گردشگری گابینآسیا پیشبینی 4ساله را برای گردشگری در نظر میگیرد و «امیرحسین اربابان غفوری» دبیر جامعه راهنمایانتور، آن را با واقعه 11سپتامبر و تاثیرش در گردشگری مقایسه میکند. گرچه هستند کسانی نیز که خیلی با این پیشبینیها همراه نباشند. با گذشت 6 روز از دهم اکتبر 2008 نمیتوان بهطور قاطع چشماندازی روشن ترسیم کرد، ولی نمیتوان دست روی دست گذاشت و منتظر وقوع حوادث بود.
وقتی روز جمعه دهم اکتبر(19مهرماه 1387)، با آغاز معاملات بورسهای اروپایی، شاخص بهای سهام بورس لندن پس از یک بهبود نسبی حدود 10درصد تنزل کرد و به پایینترین سطح آن از سال 2002 رسید و بورسهای پاریس و فرانکفورت نیز شاهد سقوط مشابهی در سهام بودند، دورنمای وقوع یک تندباد در عرصه مراودات مالی نمایان شد.
طولی نکشید که این تندباد بقیه حلقههای زنجیره مالی جهانی را نیز در بر گرفت و حادثه موسوم به جمعه سیاهی دیگر را رقم زد! با سقوط شدید شاخص بهای سهام در بازار توکیو برای هفتمین روز متوالی، شاخص ارزش سهام در این بازار در خلال یک هفته بیش از 20 درصد تنزل کرد.
پیشتر، بازار بورسهای آمریکا دچارشوک شده بود و «داوجونز»، شاخص بهای سهام در بورس نیویورک، بیش از 7درصد کاهش یافته و به پایینترین سطح خود در طی 5سال اخیر تنزل کرده بود. برخلاف اتفاقی که چند سال قبل برای مالزی روی داد و مردم با دادن طلاهای خود به دولت پشتوانهای برای جبران این آسیب فراهم کردند اما این بار برای نمونه دولت آمریکا نتوانست با تزریق 700میلیارد دلار به بازار از وقوع این بحران بکاهد و دولت انگلیس هم با ارائه مبلغ و تسهیلاتی معادل 400 میلیارد پوند در جلوگیری از بحران در بازارهای مالی ناموفق مانده است.
موضوع حتی دامن کشورهای آسیای جنوبشرقی را نیز آلوده کرده است و فقط بهنظر میرسد کشور ما بهدلیل تحریمها از یک سو و شبکه نبودن در اقتصاد جهانی تنها با کاهش یکهزار و 300 واحدی شاخص بورس مواجه شد.
بیبیسی دراینباره گزارش داده است: «در حال حاضر بانکها در آمریکا و بسیاری دیگر از کشورهای پیشرفته بهدلیل کمبود منابع و بیم از ناتوانی متقاضیان وام، از جمله مؤسسات تولیدی و تجاری، در بازپرداخت بدهیهای خود، در مورد اعطای اعتبارات بهشدت محتاطانه عمل میکنند و در نتیجه، سایر بخشهای اقتصادی را نیز با کمبود منابع و خطر کاهش فعالیت مواجه ساختهاند که میتواند به افزایش بیکاری منجر شود.»
درچنین شرایطی هوشنگ غفارپور، میگوید: «اگر این بحران فقط در حوزه بانک و بازار سرمایه باقیبماند شاید شوک دو ساله را شاهد باشیم ولی اگر بحران گسترش یافته و بازار خدمات و صنعت را گریبانگیر خود کند آن وقت ضمن طولانی شدن زمان بحران، بازار سفرها نیز متاثر شده و نرخها آنقدر رقابتی میشود که کشوری مثل ما با نرخهایش نمیتواند با بازارهای سفر رقابت کند.»این در حالی است که با در نظر گرفتن ادعای معاونت گردشگری سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری مبنی بر ورود 2میلیون و 700 هزار گردشگر خارجی در سال گذشته و داشتن افق 20 میلیوننفری برای گردشگری کشور سؤالی در ذهن جای میگیرد که با یک اغمای دستکم 4 ساله چه کار میتوان کرد؟ زیرا به قول خسرو ایرانپور، دبیر جامعه هتلداران کشور «در مواقع بحرانی، مردم با احتیاطتر عملکرده و دیرتر مقصد تعیین میکنند» و این برای صنعت نوپای گردشگری ما سم مهلکی تلقی میشود.
قطبهای گردشگری در بحران
هوشنگ غفارپور با اشاره به اینکه اتفاق عجیبی در انگلیس رخ داده و 300 هزار نفر، متقاضی خروج داراییهای خود از بانکها ( از ترس ورشکسته شدن) هستند که معادل 8 میلیارد پوند برآورد میشود میگوید: «پیشبینی کارشناسان اقتصادی بر این است که تا سال 2010 میلادی 28 کشور بهطور جدی با این بحران درگیر باشند و با توجه به اینکه کشورهای صنعتی هم متولی گردشگری هستند و هم میزبان، در واقع هم صادرکننده توریست هستند و هم واردکننده، بنابراین صنعت توریسم بهشدت از این واقعه متاثر میشود.»وی دراینباره به خطوط هوایی اشاره کرده و تصریح میکند: «قیمت نفت هم به پایینتر از 80 دلار رسیده و همه اینها دست به دست هم میدهد تا سفر از سبد خانوار خارج شود.»او به ضربالمثل اروپاییان اشاره کرده که تاکید دارد اعتبار با اسب میرود ولی پیاده برمیگردد و در ادامه میگوید: «آلمان یکی از قطبهای گردشگری در جهان محسوب میشود و وقتی بانک دویچهوله با کاهش 40 درصدی در سهامش مواجه بوده دیگر نمیتوان امیدوار بود این قطب گردشگری مثل سابق در این عرصه ظاهر شود.»
غفارپور میگوید: «وقتی این موضوع جهانی شد اگر به بیرون کشیده شدن سرمایهها و پول بینجامد آن وقت خیلی دیر میتوان اعتماد جلب کرد و خیلی سخت میتوان سرمایهگذار به عرصه دعوت کرد.»
11 سپتامبری دیگر
در دهه اخیر دو واقعه بر گردشگری تاثیری فوقالعاده منفی داشته است؛ یکی ماجرای 11سپتامبر بود که گردشگری خاورمیانه را تا مرز نابودی کشاند و دیگری واقعه سونامی در جنوبشرق آسیا که گردشگری این منطقه را به اغما فرو برد. اما در این میان آنهایی بودند که شرایط را به خوبی درک کردند و به سرعت راهبرد جدیدی برای مقابله با بحران تعریف کردند.هوشنگ غفارپور یکی از مشکلات گردشگری ما را نبود کمیتهای تحت عنوان کمیته بحران در سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری میداند.در همین حال امیرحسین اربابان غفوری دبیر جامعه تورگردانان و راهنمایان تور ایران میگوید: «این موضوع را میتوان نتیجه حملات بیمحاسبه به خاورمیانه نیز تلقی کرد و حکم یک 11 سپتامبر دیگر در عرصه گردشگری را دارد.»
او دراینباره تصریح میکند: «وقتی میزان سرمایه در دست مردم کاهش یابد و بهاصطلاح پول در دست مردم نباشد خودبهخود موضوعات، بهترتیبی دیگر اولویت بندی میشوند و اول غذا، لباس و نحوه تردد در سبد خرید مردم قرار میگیرد و همین میتواند تاثیر نامطلوبی بر گردشگری ما چه داخلی و چه خارجی بگذارد.»اربابان غفوری، همچنین به یادآوری رفتار مدیران عرصه گردشگری کشورمان پس از ماجرای 11 سپتامبر پرداخته و میگوید:« در آن زمان ما هیچ تدبیری نداشتیم، در نتیجه برای مثال بسیاری تورگردان مسلط به زبان اسپانیایی داشتیم که با رکود ورود مسافران اسپانیایی زبان کار خود را از دست داده و در نبود کار، عرصه گردشگری را ترک کردند در حالی که اگر مدیران راهبرد درستی طراحی میکردند میتوانستند این سرمایه انسانی را حفظ کنند.»
دبیر جامعه راهنمایان تور ایران میافزاید: «در چنین مواقعی باید بتوان سرمایهها و سرمایهگذارها را حفظ کرد و به نوعی فرصت رکود را برای بررسی و ارزیابی بسیاری طرحها غنیمت شمرد و به جای ترس، راهکارها را دوباره مرور و بهترینشان را اتخاذ کرد. در این میان میتوان به بررسی این موضوع پرداخت که چرا ترکیه در جوار ما 20 میلیون گردشگر در سال را میزبانی میکند و ما فقط 2 میلیون را؟»
تکیه بر توریسم داخلی
اما در چنین شرایطی کدام راهحلها را میتوان اتخاذ کرد که فرق افراد و کشورها را مشخص میکند. اگر ما بتوانیم بهترین تدابیر را دریابیم و به آن عمل کنیم هم از اثرات این رکود در امان ماندهایم و هم افق 20 ساله رسیدن به گردشگری پر رونق را از دست ندادهایم.مدیر مؤسسه مطالعات گردشگری گابینآسیا معتقد است که موقعیت کنونی فرصت مغتنمی برای پیگیری بازارهای هدف، ارتقا و افزایش ظرفیتهای اقامتی و رونق گردشگری داخلی است.
هوشنگ غفارپور میگوید: «با مد نظر قرار دادن کلانشهرها و تعریف تورهای مختلف در آن میتوانیم با صرف نیمی از انرژی خود در گردشگری داخلی هم رکود جهانی را برای خود به فرصت احیا و ارتقا ظرفیتهایمان تبدیل کنیم و هم برای سالهای پس از رکود تمرین کنیم.»وی به سریعالوصول بودن طرحهای گردشگری شهری اشاره کرده، میافزاید: «میتوانیم با استفاده از امکانات تردد و حملونقل شهری مقاصد با علایق خاص در کلانشهرها ایجاد کنیم و این پایه توریسم داخلی ما خواهد شد.»
این فعال عرصه گردشگری با مد نظر قرار دادن بحران اقتصادی پیش رو میگوید: «ما هیچگاه انتخاب اول نبودهایم و در شرایط کنونی هم انتخاب اول یک توریست خارجی نخواهیم بود. کشور ارزانی هم نیستیم که بتوانیم با کشورهای دیگر از نظر پایینآوردن قیمتها رقابت کنیم بنابراین نمیتوانیم روی جذب توریست خارجی در این سالها حساب باز کنیم. بنابراین بهترین کار برنامهریزی برای گردشگری داخلی و رسیدگی به وضعیت زیرساختهایمان در گردشگری است.»